از این جای این دنیا ...

دیگر تمام شد. تمام پریشانی ام را بردی. و چشم ها یم دیگر خیره اند . از پی راهی که کی خواهی آمد. دیگر بیا، و اگر نیایی عجب دیوانه ای ام من در نبودنت. و اگر نیایی ، به دیوانه ای که منم چه بگویم ؟ دیوانه ای که به دیوانگی اش معتقد است. دیگر به چشم هایت سف از این جای این دنیا ......

آمد شبی برهنه ام از در
چو روح آب
در سینه اش
دو ماهی و در دستش آینه
گیسوی خیس او خزه بو، چون خزه به هم.
من بانگ بر گشیدم از آستان یاس:

 - آه ای یقین یافته، بازت نمی نهم!

از این جای این دنیا ......

نوره یهدی الی قصر رفیع آمن لا ابالی من ضلال فیه لی هذا الهدی از این جای این دنیا ......

فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِر از این جای این دنیا ......

قضیه دانشگاه ، و تعطیلی حوزه . و شاید به هر حال اینطور بنظر بیاد که : بالاخره گوشه نشینی رو انتخاب کردی !!

ولی من هنوزم مصرّانه و مغرضانه اینو بهت میگم : همه چی قابل جبرانه ! همه چی !

حتی چیزهایی که همون وختا هم سخت باورمون میشد . ولی بالاخره شد. 

فقط برای یک لحظه برای یک بار دیگه ، به من اعتماد کن ! 

چشمات و ببند . 

و دکمه ی روی در یخچال و فشار بده !

از این جای این دنیا ......

یه خیابون و ... غم بارون و ...

پا به پای تو  : غم و یادم رفت !   

بد ِ دنیا رو ؟  با تو یادم رفت !!

تو رو یادم هست .

از شبای سرد . 

تو رو یادم هست . 

تو رو یادم هست . 

از این جای این دنیا ......

  می چکد ، از عمق ِ سرد ِ این آسمان ِ بدجور بارانی . قطره ای که نیست ، بس بی شباهت به دورترین خاطره ی  بسیار دور از این لحظه که گویا هیچ اندیشه ای جز غم ِ یکریز ِ فصل های گذشته با او نیست. قطره ی بی دریغ !  می چکد از عمق .   و دل ِ  بیچاره ی لعنتی ، از این جای این دنیا ......